******همه چی******

این وبلاگ بسیار زیباست حتما سر بزنین در ضمن نظر یادتون نره

******همه چی******

این وبلاگ بسیار زیباست حتما سر بزنین در ضمن نظر یادتون نره

با سلام

با سلام انشا ا.. حالتون خوب باشه شما در مورد هر چی که میخواین مثل: بازیگران.تاریخچهی شهرها جک رمز بازی توضیح در مورد بازی و... بخواین من میزارم

توجه

اسم بازیگران و فبلم های خارجی ورمز بازی رو که میخواین اینگیلیسی تایپ کنید

جون من نظر بدین

خدانگهدار

 

هیپتونیزم

هپنوتیزم

ایا تصویر عیسی مسیح را نمی بینید؟

چند نکته مفید

نان زندگی کن که وقتی فرزندانت در مورد عدالت،توجه و راستی فکر میکنند به یاد تو بیفتند

ببخش همه لباسهایی را که در طول سه سال گذشته نپوشیده ای به مستمندان

شجاع باش و حتی اگر شجاع نیستی به آن تظاهر کن. هیچ کس نمیتواند

تفاوتی بین آنها قایل شود

شوخی کن و لطیفه بگو اما برای سرگرمی و تفریح،نه برای آزار و اذیت دیگران

هیچ گاه سالگرد ازدواجت را فراموش نکن

در حد توان مالی و زمانی خود از یک موسسه خیریه حمایت کن

به فرزندانت نشان بده که به آنان اعتماد داری

شریک زندگیت را با دقت انتخاب کن زیرا 90 د صد خوشبختی تو به این تصمیم بستگی دارد

از بکار بردن عبارتهای طعنه آمیز خودداری کن

به خلوت فرزندان خود احترام بگذار و قبل از ورود به اتاقشان در بزن

گوش دادن را بیاموز گاهی اوقات فرصتها بسیار آهسته در میزنند

هیچ گاه به مقدسات بی حرمتی نکن

اجازه نده تلفن در لحظات مهم زندگیت خللی ایجاد کند. اگر تلفنی وجود دارد فقط برای آسایش و راحتی توست

برنده و بازنده خوبی باش

- هنگامی که خستگی و افسردگی را در صورت کسی میبینی هرگز آنرا به زبان نیاور

در خلوت انتقاد کن

هیچ گاه تحت تاثیر نخستین برخورد خام نشو

برای پیروزی در جنگ اصلی، شکست در نبردهای کوچک را مشتاقانه بپذیر

به قولت پایبند باش

یک دقیقه

هر روز صبح یک دقیقه وقت برای خودتان کنار بگذارید ، بنشینید و فکر کنید

یک دقیقه وقت بگذارید و کار کوچکی برای ارج نهادن به خود انجام دهید

یک دقیقه وقت بگذارید و بر آن شوید که امروز را از افسوس های گذشته و دلواپسی های آینده پاک کنید

یک دقیقه وقت بگذارید و فکر کنید یک مورد نگران کننده تا چه اندازه ارزش غصه خوردن و تنش عصبی دارد

یک دقیقه وقت بگذارید و نگذارید که چیزهای کوچک شادمانی شما ر ا بر هم بزند

یک دقیقه وقت بگذارید و اثرات حرف های غیر منصفانه را از بین ببرید

یک دقیقه وقت بگذارید تا از افکار منفی خلاص شوید

یک دقیقه وقت بذارید و تجربه ای لذت بخش را به خاطر بیاورید

یک دقیقه وقت بگذارید تا به تمدد اعصاب بپردازید

یک دقیقه وقت بگذارید تا به خاطر آورید که همه دنیا علی شما نیست

یک دقیقه وقت بگذارید و تصمیم بگیرید که از هیچ کس انتظار تشکر نداشته باشید

یک دقیقه وقت بگذارید و بر آن شوید که اجازه ندهید کسی در شما احساس حقارت به وجود بیاورد

و بلأخره آخرین دقیقه روز خود را به این اختصاص دهید که تصمیم بگیرید به هیچ وجه در مورد آنچه دیگران ممکن است درباره شما بگویند یا فکر کنند نگران نباشید

دنیای هالیوود

تام کروز سایت یاهو را می خرد
27/08/2006

تام کروز قصد دارد با جدا شدن از کمپانی پارامونت ثروت خود را چند برابر کند. او در حال حاضر مشغول گفتگو برای خرید سایت یاهو است.
این هنرپیشه سینما روز گذشته به طور مخفیانه با رییس این سایت در سنت مونیکا کالیفرنیا ملاقات کرد و کتی هلمز را همراه خود برد.
او که در این ملاقات یک شلوار جین معمولی به پا داشت با کتی هلمز که لباس زمستانی به تن کرده بود وارد ساختمان مرکزی این سایت شد.
ظاهر هلمز با کت زمستانی و چکمه های کلفت در هوای بسیار گرم کالیفرنیا توجه همگان را جلب کرد . آن ها سپس به اتاق رییس این سایت وارد شدند و 3 ساعت در پشت درهای بسته با هم گفتگو کردند.
این هنرپیشه در مورد موضوع صحبت خود حرفی به خبرنگاران نزد و تنها آن را یک گفتگوی کاری خواند.
کروز که در اوایل هفته گذشته از کار با کمپانی پارامونت برکنار شده است قصد دارد شکست خود را با یک سرمایه گذاری موفق جبران کند
پدر جنیفر آنیستن سکته کرد
25/08/2006

جان آنیستن پدر جنیفر آنیستن روز سه شنبه پیش دچار سکته قلبی شد.
بر طبق مطالب درج شده در مجله " زندگی و مد " ، جنیفر خبر بیماری پدر خود را روز سه شنبه دریافت کرد و از آن لحظه تمام مدت در کنار تخت پدرش به سر می برد.
جان هنرپیشه 73 ساله سریالهای تلوزیونی در حال حاضر در بیمارستان وست هیلز کالیفرنیا بستری می باشد.
یکی از اعضا خانواده او گفت جنیفر تا قبل از این که خبر سلامتی پدر خود را از پزشکان بشنود مانند دیوانه ها شده بود و مدام اشک می ریخت.
در مجله " زندگی و مد " نوشته شده است که وینس ون نامزد آنیستن برای وی تکیه گاه بسیار خوبی بود و تمام مدت در این بحران در کنار او بود.
نام پاریس هیلتون در کتاب رکوردهای جهان ثبت شد
21/08/2006

پاریس هیلتون هنرپیشه پرآوازه سینما توانست در سن 25 سالگی نام خود را در کتاب رکوردهای جهان ثبت کند.
نام این هنرپیشه خواننده و مجری 25 ساله برنامه های تلوزیون به علت این که 5 سال به طور متناوب محبوب ترین هنرمند مردم بوده است در این کتاب جای گرفت.
سخنگوی کتاب رکوردهای جهان گفت :" ما تمام نظر سنجی هایی که در 5 سال گذشته انجام شده بود را مطالعه کرده و دریافتیم که هیلتون همواره در صدر این نظر سنجی قرار داشته است.
هیلتون از اینکه نام وی در این کتاب ثبت شده بسیار خوشحال است و به خود می بالد.
نیکول ریتچی از پاریس هیلتون کینه ای به دل ندارد
17/08/2006

نیکول ریتچی به رسانه ها گفت که از پاریس هیلتون کینه ای به دل ندارد و حاضر است با او ازدواج کند.
بعد از اینکه پاریس برای آشتی با نیکول پا پیش گذاشت به نظر می رسد که دل نیکول به رحم آمده و می خواهد با پاریس آشتی کند.
ریتچی به مجله " در دسترس " گفت :" من نیز پاریس را دوست دارم و باید اعتراف کنم که دلم برایش تنگ شده است. او دختر خوبی است و اختلاف ما به راحتی قابل حل می باشد. "
او همچنین افزود :" پاریس هر گاه که بخواهد می تواند به دیدن من بیاید و در خانه من برای او همیشه باز است."
در صورتی که این دو هنرپیشه با هم آشتی بکنند کارگردان مجموعه " زندگی ساده " دیگر مشکلی برای کار با آن ها نخواهد داشت.
عدم آشتی این دو هنرپیشه می توانست به قیمت از دست دادن کارشان تمام شود.
دختر تام کروز در اولین ضیافت زندگیش
15/08/2006

تام کروز و کتی هلمز تصمیم گرفتند با شرکت جستن در مهمانی ویل اسمیت و همسرش دختر خود را به طور رسمی به همگان نشان دهند.
این دختر 4 ماهه از زمان تولدش مرکز توجه خبرنگاران بوده است زیرا عکس وی تا به حال در هیچ مجله ای چاپ نشده است.
یکی از مودعوین این مهمانی به خبرنگاران گفت که دختر کروز هیچ ایرادی ندارد و یکی از زیباترین کودکانی است که او تا به حال دیده است.
او گفت :" او با موهای تیره اش بسیار به تام شباهت دارد و با خنده های زیبایش دل همگان را می برد."
پیشتر همگان بر این گمان بودند که علت مخفی نگه داشتن این کودک از انظار مردم معلول بودن وی است که با حضور در این ضیافت این شک بر طرف شد.
تام کروز از کتی هلمز خسته شده است
12/08/2006

تام کروز مدتی است که نسبت به کتی هلمز نامزد و مادر دخترش بی توجه شده است.
این هنرپیشه بر خلاف گذشته که همواره از عشق افسانه ای خود نسبت به کتی هلمز سخن می گفت مدتی است که سکوت اختیار کرده و با هلمز در انظار مردم ظاهر نمی شود.
بنا بر گفته یکی از نزدیکان این دو، کروز شبها بسیار دیر به خانه بر می گردد و مواقعی نیز که در کنار هلمز است تمام مدت خود را با دخترش سرگرم می کند.
این تغییر رفتار کروز بسیاری را متعجب کرده است زیرا این دو هنرپیشه قرار بود در پاییز ازدواج خود را جشن بگیرند اما به نظر می رسد کروز تصمیم خود را عوض کرده است.
پاملا اندرسون بار دیگر با کید راک ازدواج کرد
10/08/2006

پاملا اندرسون و کید راک با قسم خوردن در برابر محراب کلیسا در دترویت ظرف دو هفته گذشته برای بار دوم ازدواج خود را جشن گرفتند. اندرسون ، هنرپیشه سابق فیلم " بی واتچ " اولین بار با راک که اسم واقعیش رابرت ریتچی است در قایقی تفریحی در فرانسه ازدواج کرد اما او دوست داشت که ازدواجش را در تمام شهرهای آمریکا جشن بگیرد. اندرسون در وب سایت خبری خود نوشت :" ازدواج ما کاملا رسمی است و در دفتر ازدواج به ثبت رسیده است." این زوج تصمیم دارند چند ازدواج دیگر در شهر ریتچی ، کالیفرنیا ، نشویل و تنسی برگزار کنند.
عشق تام کروز و پنلوپه کروز بار دیگر در سوری متجلی شد
06/08/2006

 پنلوپه کروز هنرپیشه اسپانیایی به دیدن سوری دختر تام کروز معشوقه سابقش رفت و خوشحالی بی حد خود را از به دنیا آمدن او اظهار داشت.
کروز 32 ساله هنوز رابطه خوبی با هنرپیشه نقش مقابل خود در فیلم " آسمان وانیلی " دارد و برای کروز و کتی هلمز نامزد وی آرزوی بهترین ها را دارد."
او گفت :" سوری یکی از زیباترین کودکانی است که تا به حال دیده ام. تام و کتی از این که صاحب فرزند گشته اند بسیار خوشحال هستند و زندگی خوبی دارند."
کرو جانش رابرای دیدن فرزندش به خطرانداخت
05/08/2006

راسل کرو برنده جایزه اسکار هنگامی که به ملاقات دانیا همسرش و تنیسون پسر تازه تولد یافته اش به بیمارستان می رفت با مرسدش تصادف سختی کرد. این هنرپیشه که غرق فکر کردن به همسر و فرزندش بود در حین ترک پارکینگ بیمارستان نرس پرایوت یک لحظه کنترل اتومبیل را از دست می دهد و هزاران دلار ضرر می کند. کرو که مایل نبود این تصادف همسرش را مضطرب کند فردای آن روز بلافاصله ماشین خود را عوض می کند و پورشه 4WD خریداری میکند تا همسر هنرپیشه و خواننده اش را به خانه بیارد. تنیسون روز سه شنبه در بیمارستانی در سیدنی متولد شد. او دومین فرزند این خانواده می باشد
پاریس هیلتون پوزه نیکول ریتچی را زد
04/08/2006

پاریس هیلتون هنرپیشه پر آوازه هالیوود به نیکول ریتچی هنرپیشه نقش مقابل و رقیب خود حمله کرد و گفت شهرت، او را به آدم از خود متشکر تبدیل کرده است. هیلتون از مدت ها قبل تصمیم داشت به دشمنی خود با ریتچی پایان دهد اما چهره ای که از این هنرپیشه 24 ساله در اذهان مردم ساخته شده مانع این امر می شود. هیلتون گفت : من فکر می کنم آنچه نیکول به آن می اندیشد تنها شهرت است. او تنها با انسان های مشهور هم کاسه می شود و به تحقیر دیگران می پردازد. هیلتون در گفتگوی خود گفت در صورتیکه ریتچی از او عذر خواهی کند آن ها با هم آشتی خواهند کرد

فایده های مرد بودن

-همیشه از نام خانوادگی شما استفاده میشود

-مدت زمان مکالمه تلفنی شما حداکثر30ثانیه است

-برای یک مسافرت یک هفته ای تنها یک ساک کوچک دستی نیاز دارید

-درب تمام شیشه های مربا وترشی را خودتان باز می کنید.

-دوستان شما توجهی به کاهش و افزایش وزن شما ندارند

-جنسیت شما در موقع مصاحبه استخدام مطرح نیست.

-لازم نیست کیفی پراز لوازم بی استفاده را همه جا به دنبالتان بکشید

-ظرف مدت10 دقیقه می توانید حمام کنید وبرای رفتن به مهماتی آماده شوید

-همکارانتان نمی توانند اشک شما را در بیاورند

-اگر در 24 سالگی هنوز مجردید احدی به شما ایراد نمی گیرد

-رنگ اجزاء صورت شما در هر صورت طبیعی است

-با یک دسته گل می توانید بسیاری از مشکلات احتمالی را حل کنید

-وقتی مهمان به خانه شما می آید لازم نیست اتاق را مرتب کنید

-بدون هدیه می توانید به دیدن تمام اقوام ودوستانتان بروید

-می توانیدآروزی هر پست ومقامی را داشته باشید

-حداقل بیست راه برای باز کردن در هر بطری نوشابه داخلی وخارجی بلد هستید

-ضرورتی نداره روز تولد دوستانتان را به خاطر داشته باشید

-وبالاخره روزی بک پیرمرد موفق خواهید شد.

بدانید که.........

Mirosoft :
نام شرکت ابتدا به صورت Micro-soft نوشته می شد ولی به مرور زمان به صورت فعلی در آمد. Microsoft مخفف MICROcomputer SOFTware است. و دلیل نامگذاری شرکت به این اسم نیز آن است که بیل گیتس مؤسس شرکت آن را با هدف نوشتن و توسعه نرم افزارهای میکروکامپیوتر ها تأسیس کرد.

Motorola :
شرکت موتورولا با هدف درست کردن بی سیم و رادیوی خودرو کار خود را آغاز کرد. از آنجاییکه مشهورترین سازنده بی سیم و رادیو های اتومبیل در آن زمان شرکت Victrola بود. مؤسس این شرکت یعنی آقای پال کالوین نیز اسم شرکتش را موتورولا گذاشت تا علاوه بر داشتن مشابهت اسمی کلمه موتور نیز به نوعی در اسم شرکتش وجود داشته باشد.

Oracle :
مؤسس شرکت اوراکل یعنی لری الیسون و باب اوتس قبل از تأسیس شرکت روی پروژه ای برای CIA کار می کردند . این پروژه که اوراکل نام داشت بنا بود تا با داشتن مقادیر زیادی اطلاعات بتواند تا جواب تمام سؤال های پرسیده شده توسط اپراتور را با مراجعه به مخزن اطلاعات بدهد. ( اوراکل در اساطیر یونانی الهه الهام است. ) این دو نفر پس از پایان این پروژه شرکتی تأسیس کرده و آن را به همین اسم نامگذاری کردند.

Red Hat :
مؤسس شرکت آقای مارک اوینگ در دوران جوانی از پدربزرگش کلاهی با نوارهای قرمز و سفید دریافت کرده بود ولی در دوران دانشگاه آن را گم کرد . زمانی که اولین نسخة این سیستم عامل آماده شد مارک اوینگ آن را همراه با راهنمای کاربری نرم افزار در اختیار دوستان و هم دانشگاهیش قرار دارد. اولین جمله این راهنمای کاربری « درخواست برای تحویل کلاه قرمز گم شده » بود.

Sony :
Sony از کلمه لاتین Sonus به معنای صدا مشتق شده است .

SUN :
این شرکت معظم توسط چهار تن از فارغ التحصیلان دانشگاه استانفورد تأسیس شد. Sun مخفف عبارت Standford Univercity Network می باشد .

Xerox :
کلمه Xer در زبان یونانی به معنای خشک است و این برای تکنولوژی کپی کردن خشک در زمانی که اکترا کپی کردن به روشهای فتوشیمیایی انجام می گرفت فوق العاده حائز اهمیت بود.

Yahoo:
این کلمه برای اولین بار در کتاب سفر های گالیور مورد استفاده قرار گرفته و به معنی شخصی است که دارای ظاهر و رفتاری زننده است . مؤسسین سایت Yahoo جری یانگ و دیوید فیلو نام سایتشان را Yahoo گذاشتند چون فکر می کردند خودشان هم Yahoo هستند.


باز هم بدانید که .........

وجه تسمیه نام شرکتهای بزرگ فعال کامپیوتر

Adobe :
اسم رودخانه ای که از پشت منزل مؤسس آن جان وارناک عبور می کند.

Apple :
میوه مورد علاقه استیو جابز مؤسس و بنیانگذار شرکت اپل سیب بود و بنابراین اسم شرکتش را نیز اپل (به معنی سیب ) گذاشت.

Cisco :
مخفف شده کلمه سان فرانسیسکو (San Francisco) است که یکی از بزرگترین شهرهای امریکا است.

Google :
گوگل در ریاضی نام عدد بزرگی است که تشکیل شده است از عدد یک با صد تا صفر جلوی آن .
مؤسسین سایت و موتور جستجوی گوگل به شوخی ادعا می کنند که این موتور جستجو می تواند این تعداد اطلاعات (یعنی یک گوگل اطلاعات ) را مورد پردازش قرار دهد.

Hotmail :
این سایت یکی از سرویس دهندگان پست الکترونیکی به وسیله صفحات وب است.
هنگامی که مدیر پروژه برنامه می خواست نامی برای این سایت انتخاب کند علاقه مند بود تا نام انتخاب شده اولاً مانند سایر سرویس دهندگان پست الکترونیک به mail ختم شده و دوماً برروی وبی بودن آن نیز تأکید شود. بنابراین نام Hotmail را انتخاب کرد. در کلمه Hotmail حروف Html به ترتیب پشت سرهم قرار گرفته اند. گاهی اوقات اسم این سایت را به صورت HotMail نیز می نویسد.

HP :
شرکت معظم HP توسط دو نفر بنام های بیل هیولت و دیو پاکارد تأسیس شد.
این دو نفر برای اینکه شرکت هیولد پاکارد یا پاکارد هیولت نامیده شود مجبور به استفاده از روش قدیمی شیر – خط شدند و نتیجه هیولد پاکارد از آب در آمد.

Intel :
از آنجاییکه این شرکت از بدو تأسیس با تأکید روی ساخت مدارات مجتمع ایجاد شد. نام آن را INTegrated Electronics یا به طور مختصر INTEL نهادند.

Lotus :
میچ کاپور مؤسس شرکت که هندی الاصل بود از حالت لوتوس که یک اصطلاح مدیتیشن متعالی (T.M.) می باشد برای نامگذلزی شرکتش
استفاده کرد.

جوک

101- ترکه با زنش رفته بوده سینما، تو فیلم یهو یه گاوه شروع می‌کنه دویدن طرف تماشاچیا. ترکه یهو میپره زیر صندلی، زنش میگه: ‌بابا خجالت بکش! این فیلمه. ترکه میگه: زن! من و تو می‌دونیم فیلمه، گاوه که نمی‌دونه!

102- ترکه می‌خواسته گردو بشکنه، گردو رو میگذاره زیر پاش، با آجر میزنه تو سرش!

103- ترکه میره آمریکا پیش رفیقش. از قضا همون موقع کنسرت ابی بوده، رفیقش میگه پاشو بریم یک حالی بکنیم. جلو در سالن، یک بابایی واستاده‌ بوده سی‌دی‌ می‌فروخته، ‌هی داد می‌‌زده: ‌سی‌دی ابی، سی‌دی‌ ابی. ترکه یک نگاهی به یارو می‌کنه، به رفیقش میگه: ببین توروخدا مردم چه خنگن! این یارو این همه سال تو آمریکا بوده،‌ هنوز اِی بی سی دی رو یاد نگرفته!

104- ترکه میره بقالی،‌ می‌بینه رو دیوار بزرگ نوشتن: علی با ماست! حسن با ماست! حسین با ماست! میگه: ببخشید اقا، شما ماست خالی ندارید؟!

105- دو تا برادره آخره شر بودن و پدر محل رو درآورده بودن، دیگه هروقت هرجا یک خراب کاریی میشده، ملت میدونستن زیر سر این دوتاست. خلاصه آخر بابا ننشون شاکی میشن، میرن پیش کشیشِ محل، میگن:‌ تورو خدا یکم این بچه‌های مارو نصیحت کنید،‌ پدر مارو درآوردن. کشیشه میگه: ‌باشه، ولی من زورم به جفتِ اینا نمیده، باید یکی یکی بیاریدشون. خلاصه اول داداش کوچیکه رو میارن، کشیشه ازش میپرسه: پسرم، ‌می‌دونی خدا کجاست؟ پسره جوابشو نمی‌ده، همین جور در و دیوار ر و نگاه می‌کنه. باز یارو می‌پرسه: پسرجان، می‌دونی خدا کجاست؟ دوباره پسره به روش نمیاره. خلاصه دو سه بار کشیشه همینو می‌پرسه و پسره هم بروش نمیاره، آخر کشیشه شاکی میشه، داد میزنه: بهت گفتم خدا کجاست؟! پسره می‌زنه زیر گریه و در میره تو اتاقش، در رو هم پشتش می‌بنده. داداش بزرگه ازش می‌پرسه: چی شده؟ پسره میگه: بدبخت شدیم! خدا گم شده، همه فکر می‌کنن ما برش داشتیم!

106- ترکه هر روز زنگ یک کلیسا رو می‌زده و در می‌رفته. آخر پدر روحانی شاکی میشه،‌ یک روز پشت در کمین می‌کنه، تا ترکه زنگ می‌زنه، ‌خرشو می‌گیره و می‌پرسه چیکار داری؟ ترکه حول میشه،‌ با تتپته میگه: ببخشید، ‌عیسی هست؟!

107- ترکه میره ساندویچی، میگه: ببخشید بندری دارید؟ یارو میگه: بعله. ترکه میگه: پس قربون دستت، ‌بگذار یک حالی بکنیم!

108- وسط اردبیل یه چاهی بوده، ‌هی ملت می‌افتادن توش،‌زخم و زیلی می‌شدن. میان تو شهرداری یک جلسه برگذار می‌کنن که واسه این مشکل یک راه حلی پیدا کنن. یکی از مهندسا پا میشه میگه: یافتم! ما یک آمبولانس می‌گذاریم بغل این چاه، ‌هرکی افتاد توش رو سریع ببره بیمارستان. ملت همه هورا می‌کشن..آفرین! ایول! دمت گرم!‌ یک مهندس دیگه پا میشه میگه: الحق که همتون نفهمید!‌ آخه اینم شد راه حل؟! ملت میگن، خوب تو میگی چی‌کار کنیم؟ یارو میگه: بابا تا اون آمبولانس طرف رو برسونه بیمارستان، که بدبخت جون داده. ما باید یک بیمارستان کنار این چاه بسازیم، که همه بهش سریع دسترسی داشته باشن! ملت دیگه خیلی حال می‌کنن، کف می‌زنن سوت می‌کشن، که ایول بابا تو چه مخی داری!‌ یهو یه مهندس دیگه پا میشه میگه: الحق هرچی بهمون میگن خر، حقمونه! آخه این شد راه حل؟! این همه خرج کنیم یک بیمارستان بسازیم کنار چاه که چی بشه؟ مردم تعجب می‌کنن،‌میگن: خوب تو میگی چیکار کنیم؟ یارو میگه: بابا این که واضحه، ما این چاهو پر می‌کنیم، میریم نزدیک یک بیمارستان یک چاه می‌زنیم!

109- ترکه میره حموم، آب جوش بوده با نعلبکی دوش میگیره!

110- ترکه مهم میشه زیرش خط میکشن، تو امتحان میاد!

111- عربه میره داروخونه میگه:‌ ولک هزار تا میخ داری؟! یارو میگه: ‌نه. دوباره فردا میاد میگه: ولک هزار تا میخ داری؟! باز یارو میگه: نه برادر، ‌اینجا داروخونس، میخ فروشی که نیست! هی چند روز این اتفاق میفته، یارو با خودش میگه:‌ بگذار برم هزار تا میخ بخرم‌،‌ یه سود حسابی بکنم. فرداش دوباره عربه میاد میگه:‌ ولک هزار تا میخ داری؟! یارو میگه:‌ آره، 3 تا کارتون میخ می‌گذاره جلو عربه... عربه یک نگاه می‌کنه میگه::‌اََاَ....ه! ولک توچقدر میخ داری!

112- ترکه وزیر مخابرات میشه بعد از یه هفته مخابرات ورشکسته میشه! از طرف دولت هیئتِ تحقیق تشکیل‌میدن، می‌بینن برای رفاه حال جامعه ورداشته همه گوشی‌های ‌تلفنای همگانی رو بیسیم کرده!

113- ترکه ساندویچ‌فروشی داشته، ‌یک روز یک بابایی میاد میگه: ‌قربون یک ککتل بده، ‌فقط بی‌زحمت توش گوجه نگذار. ترکه میگه: آقا امروز اصلا گوجه نداریم، میخوای خیارشور نگذارم؟!

114- به ترکه میگن چند تا بچه داری؟ میگه 2 تا . می‌پرسن: کدومش بزرگتره؟ میگه: خوب اولیش!‌

115- ترکه میره ماه عسل، یادش میره زنش رو ببره!

116- ترکه دوتا دزد می‌گیره، زنگ می‌زنه به 220!

117- از ترکه میپرسن آرزوت چیه؟ میگه:‌ کاشکی تبریز پایتخت بود! میگن: چرا؟! میگه: آخه اون وقت به مامیگفتن بچه تهرون!

118- اردبیل زلزله میاد،‌ ترکه زنگ میزنه مسئولیتش رو بر عهده میگیره!

119- ترکه کنار یه چاهی وایساده بوده، هی میگفته:‌ سیزده،..سیزده،..سیزده.. یکی از اونجا رد میشده، می‌پرسه: ببخشید قربان، می‌تونم بپرسم دارید چیکار می‌کنید؟ ترکه یقه یارو رو میگیره، پرتش می‌کنه تو چاه، میگه: چهارده،...چهارده،...چهارده!

120- به ترکه میگن: چند تا حیوون نام ببر که پرواز کنه. میگه:‌ کبوتر، کلاغ، خر! بهش میگن: بابا خر که پرواز نمیکنه! میگه: بابا خره دیگه، یهو دیدی پرواز کرد!

121- ترکه از یکی میپرسه قبله کدوم طرفه؟! یارو نشونش میده، ترکه میگه:‌ باید خیلی برم؟!

122- آمریکاییه داشته تو رودخونه غرق میشده،‌ هی داد میزده: help me, hellllp! ترکه از اونجا رد میشده میگه:‌ احمق جون اگه جای کلاس زبان کلاس شنا رفته بودی الان غرق نمیشدی!

123- تمساحه میره گدایی،‌ میگه:‌به من بدبختِ مارمولک کمک کنید!

124- ترکه سربازیش تموم میشه، وقتی کارت پایان خدمتشو بهش میدن، نگاه میکنه میگه: ‌ای بابا، من که ازینا چهارتا دارم!

125- ترکه چراغ جادو پیدا میکنه، دست میکشه روش غولش در میاد میگه: ‌دو تا آرزو بکن. ترکه میگه: یه نوشابه خنک میخوام که هیچ وقت تموم نشه. غوله بهش میده، ترکه یکم میخوره میگه: ‌به به! چقدر خنکه! یکی دیگه هم بده!

126- ترکه یه بسته هزار تومنی میشمره، 250 تومن کم میاره!

127- به ترکه میگن خیلی آقایی. میگه: ما بیشتر!

128- به لره میگن: ببخشید شما لرید؟‌ میگه: نه پس انم با این سبیل پهنم؟!

129- از ترکه می‌پرسن: بلدی پیانو بزنی؟! میگه: نه. ولی یه داداش دارم... اونم نه!

130- یک بابایی یه ماهی تو پاکت دستش بوده، رفیقش میبیندش، ازش می‌پرسه: جریان ‌این ماهیه چیه؟ میگه: ‌دارم برای شام می‌برمش خونه. ماهیه میگه: مرسی من شام خوردم، منو ببر سینما!

131- به ترکه میگن چی شد ترک شدی؟! میگه:‌ والله من اولش که ترک نبودم، ‌تو بیمارستان با یه بچه ترک عوض شدم!

132- ترکه تو اتوبوس یه دختره خوشگل رو میبینه،‌ پیاده که میشه شماره اتوبوس رو بر میداره!

133- ترکه میاد تهران،‌ یه دختر خوشگل میبینه،‌ بهش میگه:‌ خانم این دوست دختر که میگن شمایین؟!

134- ترکه یه سکه اززیر خاک پیدا میکنه، روش نوشته بوده تاریخِ ضرب: 200 سال قبل از میلاد!

135- قزوینیه میره خونه یک میلیونره، ‌دویست میلیون نقد می‌دزده. بعد زنگ میزنه خونه یارو میگه: بچه رو بیارین پولارو ببرین!

136- یک گروه از محققین انسان شناسی داشتن روی تفاوت مغز نژادهای مختلف انسان تحقیق می‌کردند، اول مغز یک آمریکاییه رو باز می‌کنند، می‌بینند ای بابا اینا اینقدر با الکترونیک و کامپیوتر ور رفتن که تو مغزشون پر شده از IC و مدارهای الکترونیکی. خلاصه می‌ترسن دست به یک چیزی بزنند خراب شه، زود مغز یارو رو می‌بندند. بعد مغز یک ژاپنیه رو باز می‌کنند، می‌بینند ای بابا این وضعش از آمریکاییه هم خراب تره و مغزش شده پر از مدارای نوری و چیزای عجیب غریب، خلاصه مغز این رو هم جرات نمی‌کنند دست بزنند. بعد جمجمه یک ترکه رو باز می‌کنند، می‌بینند تو ش فقط یدونه سیم ازین ور جمجه رفته اونور. باخودشون می‌گن: خوب ما اینو قطع می‌کنیم، اگه دییدم خیلی ضایع شد، فوقش دوباره وصلش می‌کنیم! خلاصه سیمه رو قطع می‌کنند، یهو گوشای ترکه میافته!

137- ترکه زنگ میزنه 118، میگه: ببخشید شماره تلفن غضنفر رو دارین؟! یارو میگه: نه. ترکه میگه: پس من میخونم یادداشت کنین!

138- ترکه مجری مسابقه بیست سوالی میشه، یارو ازش میپرسه، جانداره؟ میگه: نه. میپرسه: تو جیب جا میشه؟ ترکه کلی فکر میکنه، بعد میگه:‌ تو جیب جا میشه اما اگه تو جیبت بریزی، جیبت ماستی میشه!

139- ترکه میره حرم امام رضا، میگه:‌ امام رضا قربونت برم، تو که ضامن آهو شدی، ضامن من یابو هم بشو!

140- ترکه پسرش رو میفرسته ژیمناستیک، بعد از یه مدتی میبینه پسرش روز به روز جای اینکه پیشرفت کنه هی داره پسرفت می‌کنه. یک روز میره سر جلسه تمرینشون ببینه چه خبره، میبینه از بچش به عنوان خرک استفاده می‌کنند!

141- ترکه میخواسته به فلسطینیا کمک کنه، براشون سنگ پست میکنه!

142- ترکه مرده شور بوده، بعد از یه مدتی میگیرنش دهنش رو سرویس میکنن. رفیقاش میپرسن بابا مگه این بیچاره چی کار کرده بود؟ میگن: این پدرسوخته سوالای شب اول قبر رو تکثیر کرده بود بین مرده‌ها تقسیم می‌کرد!

143- چندنفر داشتن میرفتن کوه، سرپرستشون (که از قضا لکنت زبون هم داشته) از وسط راه شروع می‌کنه میگه: چ چ چ.... ملت اول یکم نگاش می‌کنن ببینن چی‌میخواد بگه،‌ بعد می‌بینن نمی‌تونه حرفش رو بزنه، بی‌خیال میشن و راه میافتن، این بابا هم همه مسیر همینجور هی ‌میگفته چ..چ..چ.. وقتی میرسن بالا میخواستن چادر بزنن سرپرسته بالاخره میگه: ‌چ..چ..چا..چا..چا..چادر یادم رفت! ملت میگن ای بابا رودتر می‌گفتی، حالا باید برگردیم پایین! تو راه برگشت سر پرسته هی میگفته: ش ش ش.. ولی ملت دیگه شاکی بودن و کسی توجه نمی‌کرده، وقتی می‌رسن پایین یارو بالاخره میگه: ش..ش..ش..شو..شو..شوخی کردم!

144- از ترکه میپرسن شما همتون اینقدر ساده این؟ میگه: نه بابا، راه‌راهمون تو آفریقاست!

145- ترکه سوار اتوبوس میشه، میره یک گوشه وامیسته. راننده بهش میگه: آقا این همه صندلی خالی، چرا نمیشینی؟ ترکه میگه: حالا صبر کن، دو دقیقه دیگه همین یک ذره جا هم پیدا نمیشه!

146- از ترکه میپرسن شما تهرانی هستین؟ میگه: نه چشماتون قشنگ میبینه!

147- ترکه تو مانور شرکت میکنه، اسیر میشه!

148- ترکه میره مغازه میگه: آقا یه بیسکویت خوب بدین. بقاله میگه: ساقه طلایی خوبه؟ ترکه میگه نه. میگه: ویفر خوبه؟ میگه نه . میگه گرجی خوبه؟ میگه نه. میگه: مادر خوبه؟ ترکه میگه: قربان شما، دست بوسن!

149- ترکه بچش نمیخوابیده، بهش ژل میزنه!

150- تریاکیه پیغام‌گیر میخره، پیغامشو میذاره: هَشتم... ولی خَشتَم!

دانستنیها

 میدانید چرا ناپلئون همیشه از کمر بند قرمز استفاده میکرده و این که حکمت کمربند ناپلئون چیست ، این سوال برای خیلیها پیش آمده و جواب آن فقط یک جمله است : از کمربند قرمز استفاده میکرده تا از افتادن شلوارش جلوگیری کند !

فرق بلال و خیار چیست؟ بلال در فیلم «محمد رسول الله» بازی کرده ولی خیار در اون فیلم بازی نکرده!

شباهت بلال و خیار چیست؟ هیچکدامشان در «تایتانیک» بازی نکردند!

چرا روی آدرس اینترنت به جای یک دبیلیو، سه تا دبیلیو می‌گذارند؟ چون کار از محکم‌کاری عیب نمی‌کنه!

چرا مار نمی‌تواند به مسافرت برود؟ چون دست ندارد که برای خداحافظی تکان دهد!

برای قطع جریان برق چه باید کرد؟ باید قبض آن را پرداخت نکرد!

آخرین دندانی که در دهان دیده می‌شود چه نام دارد؟ دندان مصنوعی!

چطور می‌شود چهارنفر زیر یک چتر به‌ایستند و خیس نشوند؟ وقتی هوا آفتابی باشد این کار را انجام دهند!

اگر سر پرگار گیج برود چه می‌کشد؟ بیضی!

اگر کسی قلبش ایستاده بود چه می‌کنید؟ برایش صندلی می‌گذاریم!

چرا لک‌لک موقع خواب یک پایش را بالا می‌گیرد؟ چون اگر هر دو را بگیرد، می‌افتد!
چرا دود از دودکش بالا می‌رود؟ چون ظاهرا چاره دیگری ندارد!

شباهت نون سوخته با آدم غرق شده و زنی که حامله شده چیه؟ هر سه تاشونو دیر کشیدن بیرون.

چرا دو دوتا می‌شود پنج تا؟ چون علم پیشرفت کرده!

شجاع‌ترین مرد جهان کیست؟ امام جمعه قزوین!

فرق باطری با مادرزن چیست؟ باطری اقلا یک قطب مثبت داره ولی مادرزن هیچ چیز مثبتی نداره!

اختراعی که برای جبران اشتباهات بشر درست شده چیست؟ طلاق !

چه طوری زیر دریایی لرا رو غرق می‌کنن؟ یه غواص میره در می‌زنه!

ناف یعنی چه؟ ناف نمره صفری است که طبیعت به شکم بی‌هنر داده است!

خط وسط قرص برای چیه؟ برای اینکه اگه با آب نرفت پایین با پیچ‌گوشتی بره!

اگه یه نقطه آبی روی دیوار دیدید که حرکت می‌کند چیست؟ مورچه‌ای است که شلوارلی پوشیده!

یک ترک را چگونه برای همیشه می‌شود سر کار گذاشت؟ در دو روی یک کاغذ می‌نویسم: «لطفاً بچرخانید!»

چرا ترکها نمیتوانند یخ درست کنند؟ چون آنها همیشه دستورالعمل تهیه را فراموش می‌کنند!

چرا ترکها همیشه 18تایی به سینما می‌روند؟ برای اینکه برای زیر 18 ممنوع بود!

اگر در یک موسسه سطح بالا یک ترک ببینید به او چه میگویید؟ یک بازدید کننده!

چرا ترکها با دو دستشان دست می‌دهند؟ چون فرق دست راست و چپشونو بلد نیستند!

چرا فیل از «سوراخ سوزن» رد نمی‌شه؟ برای اینکه ته دمش «گره» داره

آیا خدا شیطان را خلق کرد؟

آیا خدا شیطان را خلق کرد؟

آیا شیطان وجود دارد؟ آیا خدا شیطان را خلق کرد؟آیا شیطان وجود دارد؟ آیا خدا شیطان را خلق کرد؟!
استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را به چالش ذهنی کشاند...


آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟


شاگردی با قاطعیت پاسخ داد: "بله او خلق کرد"


استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟"


شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا"


استاد گفت: "اگر خدا همه چیز را خلق کرد, پس او شیطان را نیز خلق کرد. چون شیطان نیز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر ماست , خدا نیز شیطان است"


شاگرد آرام نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از خودش خیال کرد بار دیگر توانست ثابت کند که عقیده به مذهب افسانه و خرافه ای بیش نیست.


شاگرد دیگری دستش را بلند کرد و گفت: "استاد میتوانم از شما سوالی بپرسم؟"


استاد پاسخ داد: "البته"


شاگرد ایستاد و پرسید: "استاد, سرما وجود دارد؟"


استاد پاسخ داد: "این چه سوالی است البته که وجود دارد. آیا تا کنون حسش نکرده ای؟ "


شاگردان به سوال مرد جوان خندیدند.


مرد جوان گفت: "در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فیزیک چیزی که ما از آن به سرما یاد می کنیم در حقیقت نبودن گرماست. هر موجود یا شی را میتوان مطالعه و آزمایش کرد وقتیکه انرژی داشته باشد یا آنرا انتقال دهد. و گرما چیزی است که باعث میشود بدن یا هر شی انرژی را انتقال دهد یا آنرا دارا باشد. صفر مطلق (460- F) نبود کامل گرماست. تمام مواد در این درجه بد